• وبلاگ : به صحرا شدم...عشق باريده بود!
  • يادداشت : مسئوليت زاده ي آگاهي است...
  • نظرات : 10 خصوصي ، 35 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    سلام.

    ايشالله كه پس از مرگ اوضاع خوبه...والا منم نمي دونم چي ميشه.

    حافظ اسرار الهي كس نمي داند خموش

    از كه مي پرسي كه دور روزگاران را چه شد

    يعني من تو همون دور روزگارنش هم گيرم...ولي آره بايد آگاهي بدست آورد. قرآن كريم و آن امام بزرگوار بهمون مسئوليت رو ياد مي دن(بهشون بگيم مولفان آگاهي اينم تفسير توپيه)...اين شريعتي هم آدم باحاليه.

    12 سال بقيتون هم به شادي و موفقيت...شايد 12 سال ديگه نوشتيد علي عليه السلام مسير زندگي داد...

    + فهيمه 

    سلام صحرا جون

    بچه مگه تو كنكور نداري هااااا

    راستي از طرف يلدا و فهيمه معذرت اگه دير دير كامنت گذاشتم ولي باور كن همه كاراتو مي خونم و دنبال ميكنم تازه در گوشي بگم كه زياد جو نگيردت و دچاره مننيت نشي

    خيلي هم لذت بردم

    موفق باشي عزيز

    پاسخ

    قربانت...تو اگه اداشو در نياري و ما رو هوايي نکني مي ميري ديگه؟؟...باشه...آسياب به نوبت!

    سلام ....

    مهم اينه كه خوب بريم ....

    .

    .

    فكر كنم منظورت كنكور بود.نه؟

    ايشالا موفق باشي، بشي.... آرزو دارم!

    .

    .

    راستي ببخشيد يه دفعه نميدونم چي شد . يه دفعه آف شدم و ديگه نتونستم آن كنم....

    .

    .

    دعا كه ميكني،كنكوري؟موفق ميشي مطمئنم....

    يامحمد و علي ....

    پاسخ

    هم دعا هم...!

    سلام

    خوشحالم كه قابل دونستي و تشريف آوردي

    قبل ها بعضي جاها !!!رد پاتو ديده بودم اما هيچ وقت نشده بود بهت سر بزنم

    اما الان از اينكه اومدم خوشحالم

    صحراي قشنگي براي خودت درست كردي!

    به خصوص اينكه آدم كه توش مياد هنوز رد پاي نم دار عشق رو كه تازه باريده حس ميكنه

    بازهم بعد ها سر ميزنم

    اما در مورد اون سوغاتي كه گفتي!راستش حتما لايق بودي!آخه....

    هيچي مهم نيست فقط بدون كه لايق بودي و بيشتر هم....

    راستي اميدوارم كنكور خوبي بدي عالي!

    مهندس ميشي يا دكتر؟؟؟

    در پناه حق

    پاسخ

    اون رد پا چشم بصيرت مي خواستاااااا...راستي خدا کنه اي طور که شما گفتين باشه....منم اينطور که ملومه نه دکتر ميشم نه مهندس...فقط شايد اگه خدا خواستو به صلاحم بود بشم يه نيمچه مهندس...ممنون!...هم از سوغاتتون هم حضورتون...هم دنبال کردن رد پاهاي خاک گرفته!

    سلام ابجي مهربونم /مي دونستي يه همشهري ديگه هم اومده تو خونه من و شما ؟ چشمتو خوب وا كن مي شناسيش .همين پايينه.

    ماشاالله شما چقدر دير متوجه مي شويد انگار تو اين عالما نيستيد خوش به حالتون ما كه تو اين دنيا خودمون رو زندوني كرديم هيچ جوري هم نمي تونيم از دستش خلاص بشيم.رفتيد اون بالا بالاها ديگه زير پاتون هم نمي بينيد .طوري نيست خداي ما هم كريمه .چند بار اومدم در خونتون يا الله هي گفتم ولي انگار كسي تو منزل نبود .واستون هم يه جاي دنج اينجا رزرو كردم اما نمي دونم اين شيطونه چقدر ادما رو وسوسه مي كنه هي تو گوشم خوند كه اي بابا ولش كن اون كه نمي ياد سرت بزنه بيخودي خودتو اذيت نكن اما حالا از امدن بي سرو صداتون شرمنده شدم كاشكي زودتر مي گفتيد تا بيام پشبازتون نا سلامتي ما همشهري هستيم عجب دنيايي شده همش تو فكر درسيد مگه اونايي كه مثل ما بي سوادن كاراشون رو زمين مونده؟اخرش اين درس خوندن شما رو مي كنه مهندس يا دكتر بعدش بله ديگه بايد بگيم خانم مهندس - خانم دكتر اجازه..يه چيزه ديگه يواشكي ميگم .تو رو به جدت اين وبلاگتو يه تكونش بده خيلي دل گيره دلم گرفت اصلا ما كه نتونستيم تو منزلتون عكسي ببينيم .

    نمي دونم .گمونم چشمم ضعيف شده مثل اينكه بايد برم پيش يه چشم پزشك تو بيمارستون فرخي يا سيد الشهدا .ولي سيدشهدا بهتره به كسي نگي ها اخه اونجا واسه معلما مفتيه مي دونستي؟

    خيلي ور اجي كردم ما معلما از بس كه بايد با بچه هايي مثل خودت سرو كله بزنيم زبونمون مو در اورده ديگه عادت كرديم به پر حرفي فعلا تا بعد خدا نگهدارتون

    پاسخ

    بيمارستان سيد الشهدا...معلومه که خوبه...!!!
    سلام.وب زيبايي دارسلام.وب زيبايي داري به من هم سر بزن .در پناه حق ياعلي...

    درود ...

    ممنون از حضورت ...

    از شريعتي نوشته بودي ... با گذشت زمان هنوز حس ميكني زنده است در پي كلمات نافذش ....

    ايام به كام !!

    تابعد ...

    سلام

    والله چه عرض كنم ؟؟؟؟؟؟

    .....

    موفق باشين

    ممنون كه سر زدين

    يا علي

    سلام / از اينكه اينقدر مسايل را موشكافانه بررسي مي كنيد واقعا لذت مي برم .من كسي نيستم كه به خاطر حرف مخالفم ادب و نزاكت را كنار بگذارم ما بايد اول خودمان را بسازيم بعد ديگران را راهنمايي كنيم .حرف شما كاملا منطقي و درست است .آيا فكر مي كنيد همه جوانان كم سن مي توانند جلو غريزه جنسي را بگيرند ؟ ايا فكر نمي كنيد عواملي باعث طغيان اين نيروي غريزي شود كه مي تواند چه عواقب ناشايسته اي را به دنبال داشته باشد؟ مگر پزشكان نمي دانند سيگار مضر است؟ پس چرا خيلي از همين پزشكان معتاد هستند؟

    مي بينيد تنها اطلاعات كافي نيست بلكه عامل بيروني را بايد از بين برد اگر شخص نتوانست از طريق عامل دروني بر كار خلاف چشم پوشي كند به ناچار بايد عامل خارجي حذف شود در مورد افراد معتاد جلوگيري از پخش مواد مي تواند تا حدودي موثر باشد و در مورد فحشا رعايت حجاب مي تواند دختران را تا حدودي از تعرض بي غيرتان مصون نگه دارد.آيا فكر كرده ايد بيشتر مفسدان فرهنگي نظير معتادان و بي عفتان از بين افرادي هستند كه رعايت مسايل ديني را نمي كنند اگر قبول نداريد برويد تحقيق كنيد.

    مگر همه انسانها از لحاظ روحي سالمند؟ از لحاظ جسماني سالمند؟مگر نمي دانيد هميشه پيشگيري بهتر از درمان است.ايا دختراني كه هر روز شاهديم از كنار خيابانها ربوده مي شوند و سر از خلاف خانه ها در مي آورنداز بين همين بي حجابها نيستند؟ايا خيال مي كنيد همه مي توانيم جلو نيروي غريزه جنسي را بگيريم؟خدا كند خودمان ذره اي غيرت ناموسي داشته باشيم و نگذاريم خانواده مان دچار انحرافات جنسي شوند .

    اميدوارم بيشتر بينديشيم تحقيق كنيم بعد عادلانه قضاوت نماييم .

    پاسخ

    سلام...فرمايش شما هم متين...اما دوست عزيز, من وارد اين مقوله ها نشده بودم...حرف بسياره...اما روي سخن من با اون شعري(!!)بود که شما فرموده بودين...همين...نه کمتر نه بيشتر...ممنون از بذل توجه تون!...

    سلام /گفته هاي شما كاملا متين و درست است.ولي ايا خود شما با كسي كه ظاهر نامناسبي داشته باشد رفت و امد مي كنيد گرچه به قول شما قلب پاكي هم داشته باشد؟من نمي گويم تنها ظاهر بايد درست باشد ولي از روي ضاهر بعضي افراد هم تا حدودي مي شود به خصوصيات دروني انها پي برد.من باور نمي كنم شما با فردي كه ظاهر ش شبيه افراد معتاد و ولگرد باشد ازدواج كنيد .پس خيلي هم ظاهر افراد را در اين مقوله كم رنگ نشان ندهيد برويد تحقيق كنيد ببينيد چند درصد خانمهايي كه به مراكز فساد كشيده مي شوند از با حجابهايند و چند درصد از بي حجابها انوقت قضاوت كنيد .در شهرهاي بزرگ چرا ديگر كمتر خانمي جرات مي كند سوار ماشين سواري كرايه اي شود مگر غير از اين است كه به خاطر وجود افراد بي منطق و فرصت طلب اعتماد در بين جامعه كم كم دارد بي رنگ مي شود .چرا اين اتفاقات كمتر در شهرهاي كوچك مي افتد .مگر غير از اين است كه هنوز غيرت مذهبي در اينگونه شهرها كمي بيشتر از شهرهاي بزرگ وجود دارد.اي كاش واقعيات جامعه را با چشم بصيرت مورد كنكاش قرار مي داديم نه از روي غرض ورزي.

    خدايا به همه جوانهاي ما نيروي مبارزه با هواي نفسي كه منجر به دوري از تو مي شود عطا بفرما ..آمين

    به وصل خود دوايي كن دل ديوانهء ما را
    عـلاج درد مشـتاقان طبيـب عام نشناسـد
    مگـر ليلي كند درمان غم مجنون شيدا را
    گرت پرواي غمگينـان نخواهد بود و مسكينان
    نبايستي نـمود اول بـما آن روي زيبا را
    چو بنمودي و بربودي ثبات از عقل و صبر از دل
    ببايد چاره‌اي كردن كنون، آن ناشكيبا را
    مرا سوداي بت رويان نبودي پيش از اين در سر
    وليكـن تا تو را ديدم گُزيدم راه سودا را
    مـراد ما وصـال توست از دنيـا و از عقبـي
    وگرنه، بـي شما قدري ندارد دين دنيا را
    چنان مشتاقم اي دلبـر كه گر روزي به ديدارت
    برآيد از دلـم آهي بسوزد هفت دريا را
    بيـا تا يك زمان امروز خوش باشيم در خلـوت
    كه در عالم نميداند كسي احوال فردا را
    سخن شيرين هـمي گويد به رغم دشمنان سعدي
    ولي بيمار استسقا چه داند ذوق حلوا را؟
    در تنهايي من تلفن هيچگاه زنگ نمي زند
    در تنهايي من کسي به من نمي گويد : - بهتر است در مورد تو فکر کنم !
    من طعم هيچ خيانتي را تجربه نخواهم کرد
    و کسي به خاطر من اشک نخواهد ريخت .
    من نگاه کردن به گلبرگهاي سفيد بهار نارنج در يک روز بهاري
    و نوشيدن يک ليوان چاي و انتقال افکار از سايه روشن ، موجود خيالي ذهن من و نوشتن چند سطرکوتاه را
    با تنهايي ؛ ‌به تنهايي تجربه نموده ام
    من لذت تنهايي را به تمام لذت هاي بدون تنهايي خود
    ترجيح مي دهم
    ...
    مورچه از ديوار بالا مي رود
    و من ؛ به تنهايي فکر مي کنم
    مورچه انگار راهش را گم کرده است
    مورچه از ديوار بالا مي رود
    و من
    همينطور ؛ در تنهايي خود غوطه مي خورم ....
    رهايي
    رهايي چنان زيباست كه تمامي پديده ها و مناظر اطرافت بسان زيباترين اثر هنري خلقت, نمايان ميشوند
    رهايي چنان سبك است كه حتي وزن خود را بسان باري بر دوش حس نخواهي كرد,چه رسد به تعلقات و آرزوهاي الگو گرفته از يكديگر .
    رهايي چنان لطيف است كه سايش مولكولهاي هوا را با پوست صورت خود, همچون هديه اي از طرف پروردگار مي ستائي.
    رهايي چنان در لحظه حضور دارد كه مسئوليت تك تك لحظات عمر را بر عهده مي گيري.
    رهايي چنان شاداب است كه بسان كودكي در مرغزاري وحشي.
    رهايي چنان غريب است كه جز به تنهايي خود تكيه نتوان زد.
    رهايي چنان عميق است كه حضور خود را تا دروني ترين لايه هاي وجودت حس مي كني.
    رهايي چنان ايستاست كه قدرتمندترين نيروهاي منفي ياراي به لرزه درآوردن آنرا هم ندارند.
    رهايي چنان خنثي است كه تمامي مصيبتها و موفقيتها را يكسان پاسخ مي گويي.
    رهايي چنان رهاست كه خود را قلب و مركز هستي مي داني.
    رهايي چنان صفاست كه سفره خود را براي تمامي خلايق مي گشايي.
    رهايي چنان وفاست كه نيت خيرت را براي دشمن نيز مي فرستي
    رهايي چنان فناست كه جز او را حس نخواهي كرد
    رهايي چنان بقاست كه راز جاودانگي خود را در ابديت فاش مي كني.
    رهايي چنان لقاست كه در خود وحدتي با ديگران دارد.
    رهايي چنان كفاست كه بي نيازي خود را به حاكميت بر كائنات نمي بخشي.
    رهايي چنان بلاست! كه فرقي در ميان هست و نيستش نيست.
    رهايي چنان سخاست كه ميزاني براي خادمي درگه او نيست.
    رهايي چنان عزيز است كه جز او پدري نيست
    رهايي چنان دغل است كه مجنون را بر عاقل مي پسندي
    رهايي چنان خالص است كه هم درون و هم برون يكجاست.
    رهايي چنان فريب است كه فرقي در بود و نبود آن نيست.
    رهايي چنان زلال است كه بسان تشنه اي بر جوي, حسرت سيراب شدن باقيست.
    رهايي چنان فقير است كه جز روحي, نمانده هيچ باقي!
    رهايي چنان فهيم است كه هيچ تنشي را بر تعادل برنمي گزيني.
    رهايي چنان دور است كه مفهوم خود را تا بي نهايتش خواهي يافت.
    رهايي چنان نزديك است كه گويي هيچگاه دور نبوده.
    رهايي چنان سهيم است كه تمام كائنات را از آن خود مي داني.
    رهايي چنان غايب است كه با او نيز تنها خواهي بود.
    رهايي چنان عاشق است كه هستي را در تماميت خود دوست مي داري.


    Green Eternity
    کليد گم شده
    از بيم آفتاب هويدا نمي شدي
    اي شب كه خفته بودي و فردا نمي شدي
    از چار سو نسيم سحر مي وزيد و تو
    مانند غنچه هاي خزان وا نمي شدي
    حتي به قفل كهنه هم نمي خوري
    كاش اي كليد گم شده پيدا نمي شدي
    كاري به كار خوب و بد شب نداشتم
    اي صبح اگر تو اين همه زيبا نمي شدي
    اما چگونه مي توان از خوبيت نگفت
    وقتي اسير سايه شبها نمي شدي
    از بهروز ياسمي

    خدايا آبروي من را به توانگري نگه دار
    و شخصيت من را با تنگدستي از بين مبر
    تا مبادا از روزي خواران تو روزي بخواهم
    و از آفريده هاي بد کردار طلب مهرباني کنم
    و در حالتي قرار گيرم
    که به تعريف و تمجيد کسي که به من چيزي داده بپردازم
    و از کسي که مرا از امکاناتي منع کرده است بدگويي کنم
    شاد بودن، هنر است
    .شاد كردن، هنري والاتر
    زندگي صحنه يكتاي هنرمندي ماست؛
    ،هر كسي نغمه خود خواند از صحنه رود
    .صحنه پيوسته به جاست
    .خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد

    <p align="center" dir="rtl">

    < classid="clsid:D27CDB6E-AE6D-11cf-96B8-444553540000"

    codebase="http://download.macromedia.com/pub/shockwave/cabs/flash/swflash.cab#version=6,0,79,0"

    id="biyabiya" width="403" height="258" border="1">

    <param name="movie" value="http://www.bachehayeghalam.com/media/clip/biyabiya.swf">

    <param name="bgcolor" value="#ffffff">

    <param name="quality" value="High">

    <param name="allowaccess" value="samedomain">

    <param name="menu" value="false">

    <embed type="application/x-shockwave-flash"

    pluginspage="http://www.macromedia.com/go/getflashplayer"

    width="403" height="258"

    name="biyabiya" src="http://www.bachehayeghalam.com/media/clip/biyabiya.swf"

    bgcolor="#ffffff" quality="High" allowSccess="samedomain" menu="false"

    ></embed>

     <      1   2   3      >