• وبلاگ : به صحرا شدم...عشق باريده بود!
  • يادداشت : ضيافت مهر...
  • نظرات : 12 خصوصي ، 39 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    و اينکه مولانا گفته « مرد آن بود که در ميان خلق ....» و نگفته که « عاشق آن بود که در ميان خلق ...»

    و اما بازي هاي ما در مقابل اون بازي حقيقي واقعا چه سطحي و چه مضحک هستند خوب بيانديش !

    حرف از توجه کردن و اهميت دادن به بازي هاي اين دنيا نيست بلکه خيلي مهم و پر اهميت هستند

    حرف از عظمت عالم ذات گوهر انسانهاست .

    و اينکه مگه شما به هر چيزي که بخندي ترکش مي کني ؟

    که من بخام تارک دنيا باشم به خاطر خنده دار بودنش ..

    و اما دوست عزيز حرفاي دوستاني مثل شما آدمو تنهاتر مي کنه طوري که آدم مي خواد بشينه ساعتها گريه کنه . کاش پرده ها بالا مي رفت و اسرار هويدا مي شد کاش .... و خيلي غمگينم .

    پاسخ

    سلام...ببخشين..اينو محمدبن منور ميگه...نه مولانا....البته اينش مهم نيس...مهم اينه که عزيز من...زيادي من من ميکني...اين رسم راهي که ميخواي بري نيس....زيادي بقيه رو بي خبر ميدوني و خودتو صاحب خبر...در ضمن...من چيز بي ربطي نگفتم که بخواين تنهاتر بشين و ساعتها گريه کنين...چه اگر ناخواسته اينطور هم شده باشه کلي باهاش حال کردي!....در ضمن منم نگفتم کسي که تارک دنياست ديوانست و قاطي داره...هر چند واضح و مبرهنه شما تارک دنيا نبودين و منم عرضم اين نبود...بعدش اينکه مخالفتي در کار نبود عزيز...فقط تناقض حرفات و راهي که ميخواي بري وادارم کرد بيام و اون حرفا رو بزنم...اصلا با هم جور نيست هااااا...ببخشين جواب همشو يه جا دادم...و اينکه منم از آشناييتون خوشحالم....