• وبلاگ : به صحرا شدم...عشق باريده بود!
  • يادداشت : داغ دوستي...!!!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خسرو 

    حكايت غريبي است كه يقين دارم تو هم سر در نمي آوري كه اگر مي آوردي اينجا نبودي.

    تو چه ميداني صحرا يي كه او مي گفت كدام صحرا بود و آن بارش كه او مي گفت كدام؟

    اما همين كه اين به ذهنت مي رسد كه اين كلام را مطلع حرفي كه مي خوهي بزني قرار ميدهي و مني را كه در اين سوي دنيا فرسنگ ها دور تر به خود مي خواني خود حكايتي است كه نه تو مي داني و.. من ن