• وبلاگ : به صحرا شدم...عشق باريده بود!
  • يادداشت : *
  • نظرات : 8 خصوصي ، 14 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اولا كه با كمال شرمندگي اول نشدي دوم شدي

    دوما كه آخرشم روز معلمو به من نَتَبريكيدي

    + فهيمه 

    سلام زهره جونم منم دلم واست تنگ شده به يادت هم هسم باور کن...ولي فرصت نيس زنگ بزنم...فرصت که شد از خدامه...دعاتم ميکنم...توهم درساتو بخون که دس از پا دراز تر بر نگردي يزد بچه...دوست دارم.

    *********

    اولا چه معني داره تو اين قد پيام خصوصي داري ها؟

    دوما زهره خوب وبلاگ نداره ..به من چه...اصلا به تو چه.. اصلا خيلي هم دلت بخواد...

    دلم واسه تو تهفه،يا طهفه هم تنگ شده.

    هييييييييييييييييييييييييييييييييييش.خوب حالا شده که شده.

    سلام از مستي براي كسي سخن بگو كه مست است چون فقط او مي فهمد چه مي گويي

    و مستي تمام عمر شورابه اي خواهد شد از نامت و از اشكت ...

    مرسي از محبتت به ايليا.

    ايشالا يه روزي ني ني شما.

    پاسخ

    انشالاه...
    + زهره 

    تو به من خنديدي و ندانستي من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم ...

    باغبان از پي من تند دويد

    سيب را دست تو ديد

    غضب آلوده به من كرد نگاه

    سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

    و تو رفتي و هنوز سالهاست كه در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تكراركنان مي دهد آزارم

    و من انديشه كنان غرق اين پندارم كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت...

    افسوس ان زمان که بايد دوست بداريم كوتاهي مي كنيم...ان زمان كه دوستمان دارند لجبازي مي كنيم...و بعد......براي انچه از دست داده ايم اه مي كشيم.../سلام.اميدوارم که خوب و خوش و خرم باشيد...ادمکها با پايان سفرنامه ي خود بروز شد و منتظر حضور گرم شما ودوستانتون...شاد باشيد و پاينده...ياحق...

    درود ...

    همه عمر ... همه عمر بر ندارم سر از اين خمار مستي ...

    همه عمر ...

    ايام به كام بانو !!

    تابعد ...

    با نگاهي

    با نفسهاي نگاهي

    مي توان سرشار از راز بهاري شد

    ***

    خوشا عشق!!

    + خانم ناظم 

    سلام خوبه والله

    اولادم اولاداي قديم.......

    يه اهنگ جديد گذاشتم تو پرشين گيگ از محسن نامجو برو گوش كن بازم ... باز نخندي از دادش ها
    يا حق
    + فهيمه 

    سلام

    بسييييييييي زيبا بود.

    حالا چرا چسبونديش سينه ديوار؟؟/

    گفتم نرو ...

    نرو ...
    تورو به خدا ...
    تو رو به هرکي که دوسش داري نرو...
    اگه بري ...
    اگه بري کشته ميشي
    مي کشنت
    مي سوزوننت
    تيکه تيکه ات مي کنن
    به دارت مي کشن
    بدنت رو خوراک حيوانات ميکنن
    سرت رو بالاي نيزه ميزنن
    بهت مي خندن
    بهت بد ميگن
    بهت بي ادبي ميکنن

    نرو ...
    تو رو جون مامان نرو ...

    ميري؟

    + شقايق 

    تا تو از راه برسي و گرد راه تو بخوابد من از نم اشك خاطره هاي تو را،خاطره هاي خويش را،دست به فراز رفته به استجابت ديدار را اغشته ام.من به سرزمين تنگ رنج روزگاران،به زانو افتاده ام.يه دفعه يادم بهش افتاد،شايدم ربطي نداشت.

    سلام ممنون كه سر زديد . لطف كرديد. آخرين مطلب رو تا آخر خونديد ؟