سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بینوا فرزند آدم ، مرگش پوشیده است ، و بیمارى‏اش پنهان ، کردارش نگاشته است و پشه‏اى او را آزار رساند جرعه‏اى گلوگیر بکشدش و خوى وى را گنده گرداند . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 7   به صحرا شدگان: 116060
 
صحرا - به صحرا شدم...عشق باریده بود!
 
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

صاحب خبر بیامد و من بی خبر شدم   درباره وبلاگ صحرا - به صحرا شدم...عشق باریده بود!
صحرا
نزدیکتر از همیشه!...از شما برای شما مینویسم!گرچه تلخ و زخمی...که روزگارم چنین است!می نویسم و میگویم:که شما نیز درست بودید و یگانه...دردانه ی دردانه...

لوگوی وبلاگ صحرا - به صحرا شدم...عشق باریده بود!

گلچین یادداشت های کامران نجفزاده...
سخنرانیهای دکتر شریعتی...
یادداشت های یک دلقک...
همایون شجریان...
میرزا قلمدون...
خون و دلقک...
کرگدن...

دوووووستان من







حی علی الصلاه


بااااز باران با ترانه... 7 قطره ی باریده شده!
7 یادگار...
برگ هایی برای تو...

رو نتم یا نه؟ یــــاهـو
خنده 18 سال به پایین ممنوع...!گریه 18 سال به بالا آزاد...!
نویسنده: صحرا(پنج شنبه 85/4/29 ساعت 1:9 صبح)

 



راه میرم تا نرسم...با من بیا! ( همراه )

کویر را چه حکایت با دریا آخر...؟!!!
نویسنده: صحرا(چهارشنبه 85/4/14 ساعت 1:11 عصر)

 



راه میرم تا نرسم...با من بیا! ( همراه )

مسئولیت زاده ی آگاهی است...
نویسنده: صحرا(یکشنبه 85/3/28 ساعت 12:19 صبح)

 



راه میرم تا نرسم...با من بیا! ( همراه )

عدالت...
نویسنده: صحرا(یکشنبه 85/3/21 ساعت 6:57 عصر)

 



راه میرم تا نرسم...با من بیا! ( همراه )

همین امشب...
نویسنده: صحرا(چهارشنبه 85/3/17 ساعت 12:52 صبح)

 



راه میرم تا نرسم...با من بیا! ( همراه )

تو مرادی...من مریدم...
نویسنده: صحرا(یکشنبه 85/3/14 ساعت 10:17 صبح)

 



راه میرم تا نرسم...با من بیا! ( همراه )

می آغازم...
نویسنده: صحرا(چهارشنبه 85/3/10 ساعت 12:47 عصر)

 



راه میرم تا نرسم...با من بیا! ( همراه )

<      1   2   3   4   5