• وبلاگ : به صحرا شدم...عشق باريده بود!
  • يادداشت : ضيافت مهر...
  • نظرات : 12 خصوصي ، 39 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام .اولا اينکه مي دونستم اون نوشته از مولانا نيست و از منور و نمي دونم چرا گفتم مولانا شايد به اين خاطر بود که شما تو حرفاتون ازش اسم برده بودي دوما چرا اين همه عجوليد ؟ خيلي بهتره کمي فکر کنيد و بعد چيزي بگيد . چون : گفتيد که خيلي من من مي کنم ! که اصلا اين طور نيست مگه شما تا به حال کتاب نخوندي ؟ ! مثلا کتابهاي کوئيلو . وقتي کسي چيزي مي نويسه يا چيزي مي خواد به کسي ياد بده آيا بهش مي گن داره من من مي کنه ؟ يا مثلا وقتي توي کتاب «پيامبر » ، جبران خليل جبران از زبان يه پيامبر حرف مي زنه ،آيا خودشو در حد يه پيامبر مي دونه ؟ !!! اصلا خود خود پيامبر ، وقتي فرمودند من پيامبرم و از طرف خدا مامورم حقايقي رو براي شما بيان کنم و چيزهايي به شما بياموزم . آيا بايد کسي پيدا مي شد و مي گفت : اي پيامبر تو خودتو برتر از ديگران مي دوني ؟ در حالي که اين سوال اصلا اشتباهه ،چون اين پيامبر نيست که خودشو برتر مي دونه بلکه اين سوال کننده هستش که اينطور فکر مي کنه .

    سوما خيلي ببخشيد دو حالت وجود داره :يکي اينکه شما در حد افکار خودتون هستيد و بالاتر از اونو درک نمي کنيد و همين باعث مي شه که از طرف مقابل انتقادات

    نابجا بکنيد و حرفي رو که جاش نيست بيان کنيد . که در مورد نوشته ي من اتفاق افتاد و شما خنده به دنيا رو با ترک دنيا يکي دونستيد . و حالت دوم اينکه شايد شما

    همه ي وبلاگ نويسارو آدمهايي در اون حد نمي دونيد که بتونن حرف تازه اي بزنن يا خودشون بتونن به ديگران چيزي ياد بدن يا همه ي وبلاگ نويسارو افراد عادي مي دونيد که نمي تونن آدمهاي بزرگي باشن مثلا عارف باشن يا نويسنده باشن يا داراي جنبه ي قوي تري نسبت به ديگران باشن . شما چه مي دوني شايد اصلا اون کسي که من من مي کنه واقعا همون جور که مي گه هست . يه مثال ساده همه چيزو روشن مي کنه : مثلا کسي که مي گه : «من خدارو دوست دارم » آيا منظورش اينه که فقط اون خدارو دوست داره !!! که اينطور نيست هر کسي وقتي اين نوشته رو مي خونه مي تونه خودشو بزاره جاي همون نويسنده اون مطلب . و بهره ي لازم رو از نوشته ي نويسنده ببره.

    چهارما ، گريه ها هم انواع مختلفي داره مثلا وقتي براي کسي از عزيزان آدم اتفاق ناگواري مي يوفته و براش گريه مي کنيم آيا با اينجور گريه کلي حال مي کنيم؟ و

    لذت مي بريم؟!!!

    پنجما خيلي خوبه آدم به نکات مثبت نظر داشته باشه و خوبي هاو زيبايي هارو ببينه . مثلا وقتي شما به متن من تو اون وبلاگ برخورديد آيا غير ازاين به نظر مي رسيد که يه انساني اين نوشته هارو نوشته که در حالت عادي نبوده بلکه با تمام احساسش نوشته !!وحتي نوشته هايي که تو وبلاگ خود شما نوشتم .

    و اينکه نمي دونم چرا بايد اينجوري مي شد ! کاش حرفاي ديگه اي مي زديم . و اينکه تو نوشته هاي بالا به هيچ وجه قصد دفاع از خودمو ندارم بلکه مي خوام شما