• وبلاگ : به صحرا شدم...عشق باريده بود!
  • يادداشت : ضيافت مهر...
  • نظرات : 12 خصوصي ، 39 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام و درود بر شما و روح پاك و قلب مهربون تان و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه پربركت و پرفضليت ...همواره‏ارزوي تندرستي و سعادتمكندي شما را در تمامي مراحل زندگي دارم ....بروي چشم ...حتما ....التماس دعا ................در پناه حق ..........

    شب سردي است و من افسرده ... راه دوري است و پايي خسته ... تيرگي هست و چراغي مرده ... مي كنم تنها از جاده عبور ... دور ماندند ز من آدمها... سايه اي از سر ديوار گذشت... غمي افزود مرا بر غم ها ... فكر تاريكي و اين ويراني... بي خبر آمد تا به دل من... قصه ها ساز كند پنهاني.... نيست رنگي كه بگويد با من... اندكي صبر سحر نزديك است ... هر دم اين بانگ برآرم از دل ... واي اين شب چه قدر تاريك است ... خنده اي كو كه به دل انگيزم ؟... قطره اي كو كه به دريا ريزم ؟.... صخره اي كو كه بدان آويزم ؟.... مثل اين است كه شب نمناك است ... ديگران را هم غم هست به دل ... غم من ليك غمي غمناك است...

    پاسخ

    بازم بگم؟...الکي نگي چشم هااااا....